• facebook
  • rss

آرامش، مرجعی نیست که در شرایط فوبیایی نیاز داشته باشد

تفاوت بسیار مهم دیگری نیز هست. به جای آن که سعی کنیم احساسات موجود در او را بزداییم، یک سری احساسات ویژه را انتخاب می کنیم و آنها را پیوند می دهیم. من دیده ام کسانی که عمل احساس زدایی را انجام می دهند، معمولا کسانی هستند که از بین بردن رفتار خاصی را ترجیح می دهند به این که یک واکنش مثبت را جایگزین آن سازند. اینان از آن قبیل افرادی هستند که وقتی از آنها می پرسید “چه احساسی داری؟” جواب می دهند “بد نیست”.

ما معتقدیم که هر رفتاری دارای یک جنبه مثبت است و این بهترین موقعیتی است که فرد در آن زمینه در اختیار دارد. برای تامی، داشتن فوبیا نسبت به پلها خیلی بهتر بود تا این که هیچ برنامه ای به جای آن نداشته باشد. اگر روش احساس زدایی را به کار ببرید و هیچ الگوی رفتاری معکوسی را جایگزین آن نسازید، این کار مدت زیادی طول خواهد کشید زیرا شخص با آن کلنجار خواهد رفت. این تنها حربه او است. به همین دلیل است که این کار شش ماه وقت می برد، زیرا شخص باید به طور تصادفی چیزی را جایگزین آن سازد.

مرد: بالاخره جایگزینی انجام می یگرد و با آرامش نیز همراه است.

آرامش، مرجعی نیست که در شرایط فوبیایی نیاز داشته باشد

آرامش، مرجعی نیست که در شرایط فوبیایی نیاز داشته باشد

آرامش، مرجعی نیست که در شرایط فوبیایی نیاز داشته باشد

این روش گاهی وقتها موثر واقع می شود ولی آرامش، مرجعی نیست که هر کسی در شرایط فوبیایی به آن نیاز داشته باشد. اگر بر روی یک پل کم عرض رانندگی کنید، می بینید دلتان نمی خواهد که ناگهان احساس آرامش به شما دست دهد. اگر یک نفر در وضعیتی قرار بگیرد که نیاز داشته باشد از عهده کاری بر بیاید، و شما احساسات مربوط به راحتی و آرامش را به او عطا کنیدف ممکن است از عهده آن کار بر نیاید! ممکن است خطرات جدی بسیار در آن وضعیت او را تهدید کند، زا این رو یکی از این دو حالت اتفاق خواهد افتاد: یا نشانه های ناراحتی بعدها به سراغ او خواهند آمد (زیرا هنوز در او محفوظ هستند)، و یا این که شخص دچار صدمه روانی خواهد شد.





Leave a reply