• facebook
  • rss

وقتی آگاهانه خودتان را تغییر می دهید

بیمار مراجعه کننده من ماههای متمادی بود که برای انجام این کار و کارهای دیگری که با خودش گفته بود لازم است انجام دهد – داشت نقشه می کشید. او تمام این مدت را صرف کار کردن بر روی خودش کرده بود که ببیند آیا آمادگی انجام این کار را دارد یا خیر. روان شناس او با من تماس گرفت تا مرا از شکایتم منصرف سازد. او گفت “فکر نکنید که او وقتش را بر روی این موضوع صرف نکرده، او ماهها بر روی این موضوع کار کرده است که ببیند آیا آمادگی انجام این کار را دارد یا خیر”.

 

وقتی آگاهانه خودتان را تغییر می دهید

وقتی آگاهانه خودتان را تغییر می دهید

از نظر من او تنها با انجام یک کار می توانست تکلیف را روش سازد: او می توانست همان چند ماه پیش با من تماس بگیرد و بگوید که از انجام این کار مطمئن نیست. ولی به جای این کار، سعی کرد به طور درونی و آگاهانه بر روی حس خارجی خودش کار کند. همان طور که بارها و بارها گفته ایم، این یک کار مهمل است. وقتی یک نفر برای رواندرمانی مراجعه می کند، چنانچه مراجع را به طور آگاهانه در اختیار می داشت، پس می بایست از قبل در او تغییر ایجاد می شد. ولی واقعیت چنین نیست و دلیلش هم آمدن او به نزد شماست. وقتی شما به عنوان یک روانکاو، آگاهانه سعی می کنید خودتان را تغییر دهید، در واقع دارید خودتان را برای گیج شدن آماده می سازید، و این به مثابه آن است که وارد دور و تسلسلهایی می شوید که سرشار از چیزهای جالب ولی به دردنخور هستند.

یکی از دانشجویان من، برای بار اول به عنوان یک مراجعه کننده به نزد من آمد. او آن زمان یک دانشجوی تازه وارد در کالج بود و می گفت “من دچار یک گرفتاری وخیم هستم. با کسی آشنا شدم و همه چیز خوب پیش می رفت، تا این که او همکار اقتصادیم شد. صبح روز بعد وقتی که از خواب بیدار شدم، با خودم فکر کردم که : خوب، حالا یا لازم است با او همکاری کنم و یا با لگد از کسب و کارم بیندازمش بیرون و دیگر هیچ وقت ریختش را نبینم”.

 

ادامه دارد…

 

 





Leave a reply